بی بهانه موندم اما....
دل تو سنگ شد و رفتی ، دل من تنگ شد و ماندم
باورم نمی شه اما آره ، بی تو زنده ماندم
ساده ی ساده شکستم ، در به روی خنده بستم
تو اتاق خاطراتم ، تا هبد بی تو نشستم
دل من تنها ی تنها ، گوشه ای افتاد و خشکید
تو کجایی که ببینی ، آرزو هام بی تو پوسید
تو منو تنها گذاشتی ، بی بهونه جا گذاشتی
توی این دنیای بی رحم ، بی کس و تنها گذاشتی..
*
دریاچه ی مهربانی
مهربانی را
در کودکی یافتم
که آبنباتش را به دریاچه ای انداخت
تا شیرین شود.
*
زندگی سخته ،
مخصوصا وقتی از کسایی که دوستشون داری دور باشی ،
آن وقت می شه غیر قابل تحمل.
امپراطور سرزمین دل
این نامه ز من که از تو دورم خاموش چو راه بی عبورم
بی توست مرا جهان فراموش در سینه ی من فغان خاموش
خواهم همه راز با تو گفتن درد دل خسته باز گفتن
صد قصه کنم ز آشنایی بس گریه ز تلخی جدایی
از حال دلم تو را خبر نیست دل از دل من شکسته تر نیست
من نایم و تو مرا نوایی تو جان منی ولی جدایی
بی همنفسان نفس چه باشد بلبل که رود قفس چه باشد
در جان منی میان جانی هر جا نگرم تو در میانی
در لاله تویی که دل رباید در غنچه تویی که دل گشاید
در حلقه ی گفت و گو تو هستی در پرده ی آرزو تو هستی
تا روی تو در برابرم نیست دیدار دوباره باورم نیست
آنان که غم مرا ندیدند دیوار میان ما کشیدند
بگذار که لب فرو ببندم ای راحت جان ،درد مندم
با حالت گریه نامه بستم در حال جنون قلم شکستم.
*
امروز مدرسه خیلی عالی بود. روز 1 شنبه برای شرکت توی همایش انتخاب شدم.
اوایل سال توی یه مسابقه با عنوان بهداشت روان شرکت کردم ، به کلی یادم رفته بود ،که امروز
خبر دادن باید 18 توی این مراسم شرکت کنم. من هم اصلا یادم نبود که موضوع چی بود.
با کمک دوستام فهمیدم موضوع از چه قراره .یه شعر نوشته بودم و چند تا پروانه دورش .اصلا فکر نمی کردم برنده بشم ،ولی موفق شدم .
شعری که نوشته بودم این بود:
آن چه دلم خواست ، نه آن می شود
آن چه خدا خواست ، همان می شود .
این شعر را هم خیلی دوست دارم و هم خیلی بهش اعتقاد دارم.
اگر دنیای ما دنیای درد است فراموشم نکن تا می توانی
اگر امکان دیدارت ندارم فراموشم نکن تا می توانی
اگر معشوق من هستی بدان این فراموشم نکن تا می توانی
اگر هر کس فراموشش کنی لیک فراموشم نکن تا می توانی
اگر جنس دلت از سنگ هم هست فراموشم نکن تا می توانی
اگر فریاد دنیا هم بلند شد فراموشم نکن تا می توانی
اگر سخت است باز هم طاقت آور فراموشم نکن تا می توانی
اگر مردم اگر تنها شدی هم فراموشم نکن تا می توانی
اگر یک روز تا محشر نمانده فراموشم نکن تا می توانی
اگر طاعت نکردی از خداوند فراموشم نکن تا می توانی
اگر درگیر آلزایمر شدی هم فراموشم نکن تا می توانی
اگر معشوق دلداری شدی هم فراموشم نکن تا می توانی
به دیوار دلت بنویس حرفم فراموشم نکن تا می توانی
خدایا حرف من با او همین است فراموشم نکن تا می توانی
اگر حتی منم گفتم فراموش فراموشم نکن تا می توانی